مارکتینگ یا بازاریابی
دلیل شکل گیری مارکتینگ، یا همان نظام بازاریابی، نیاز انسان است. به این ترتیب هر خدمات یا اشیائی را که نیاز بشر را برآورده کند، می توان یک محصول دانست. بازاریابی دقیقا از زمانی شکل می گیرد که یک فرد تصمیم بگیرد، نیازها و خواسته هایش را به وسیله مبادله بر آورده کند. در نتیجه، بازاریابی نیازسنجی بازارهای هدف و توصیف چگونگی حضور در آن بازارها است. فروش، تبلیغات و واژگان اشتباهی که به ذهن خطور می کنند، به معنای بازاریابی نیستند. در واقع فروش و تبلیغات بخشی از بازاریابی محسوب می شوند، نه خود بازاریابی.
اما قبل از بررسی بازاریابی کمی از مبادله و بازار بگوییم. مبادله شروطی دارد. و شروط آن این است که در مبادله باید دو طرف حضور داشته باشند. هر کدام از طرفین کالا یا خدمات با ارزشی برای دیگری داشته باشد و هر یک از طرفین در قبول و رد پیشنهاد دیگری آزاد باشد.
بازار، محلی برای مبادلات بالقوه است. مهم نیست که تعداد تقاضا کنندگان آن محصول یا خدمت، چند نفر هستند. حتی اگر یک نفر تقاضا کننده وجود داشته باشد، پس باز هم بازاری وجود دارد.
ما از تعریف این دو مفهوم به تعریف مارکتینگ، نزدیک می شویم. بازاریابی یعنی فرایند جذب مشتریان به محصولات و خدمات یک شرکت. این مهم به وسیله تحقیقات در مورد بازار، تجزیه و تحلیل و شناخت منافع ذینفعان یا مشتریان، حاصل می شود. بازاریابی تمامی جنبه های یک تجارت را شامل می شود. جنبه هایی چون توسعه محصول، راه و روش های توزیع محصول، فروش و تبلیغات.
مارکتینگ یا بازاریابی، فرایند جذب مشتری به محصولات یا خدمات یک شرکت است.
رویکردهای مارکتینگ
بازارگرایی: اولین ویژگی مارکتینگ، نیاز مشتری ها و گرایش به بازار می باشد. مدیر موفق در بازار به فردی گفته می شود که شرکت خود را با شرایط به روز کند. زمانی که عملکرد کارمندان و مدیران بر اساس رفتارها و گرایش های بازار باشد، در واقع عملکرد آنها بر اساس بازارگرایی بوده است. این فرایندها در پنج بخش مختلف صورت می پذیرند:
مفاهیم پیرامون تولید
مفاهیم پیرامون کالاها و خدمات
مفاهیم پیرامون فروش و عرضه
مفاهیم پیرامون بازاریابی
بازاریابی اجتماعی
بازارشناسی: انسان قبل از هر حرکت عاقلانه ای که می خواهد انجام دهد و هر تصمیم اصولی که می خواهد بگیرد، باید در مورد آن موضوع اطلاعات کسب کند و نسبت به آن شناخت پیدا کند. شناخت بازار بر اساس اصول نظام مند صورت می گیرد. یعنی گردآوری، ثبت و ضبط اطلاعاتی که بر روی همه اجزای تشکیل دهنده نظام بازار و تمامی عواملی که روی نظام بازار تاثیرگذار باشند.
بازداری: حفظ مشتریان فعلی و ترغیب آنها به خرید بیشتر از شرکت را بازداری می گویند. این موضوع به وسیله بالا بردن سطح رضایت مشتریان و تقاضا کنندگان، حاصل می شود. عوامل مختلفی چون آشنایی با رفتار مشتریان، برقراری ارتباط با آنها، کسب کردن اطلاعات روانشناختی و جامعه شناختی و همچنین شناسایی امکانات و حرکات رقبا در حفظ و مدیریت نیازهای متقاضیان تاثیرگذار هستند.
بازاریابی: تحقیق برای پیدا کردن مناسب ترین بازار و بخش هایی که شرکت به صورت مفید و موثری می تواند در آنها عرض اندام کند و نیازها و خواسته های بازار را جوابگو باشد، بازاریابی می گویند.
بازارسازی: نفوذ در بازار و معرفی شرکت و محصولات یا خدمات آن را بازارسازی می گویند. بازارسازی با استفاده از راه هایی مانند کنترل محصول، قیمت و توزیع امکان پذیر می باشد. بازاریابان با استفاده درست و اصولی از عوامل این چنینی، برای خود در بازار جایگاهی پیدا می کنند و با به کارگیری سیاست ها وبرنامه های مناسب سهم بیشتری در بازار را در اختیار می گیرند.
بازارگردی: بازارگردی یکی از وظایف بازاریابان است. بازارگردی، باعث می شود که بازاریاب بیشتر از دیگران از تغییرات و تحولات بازارها آگاه باشد. مهم ترین نتیجه ای که از بازارگردی به دست می آید، تقویت دیدگاه و گاهی تغییر آن است.
ارزیابی بازار یا بازارسنجی: تحلیل موقعیت بازار با در نظر گرفتن دارایی ها، همان بازارسنجی است. تمامی محصولات و خدمات شرکت ها منحنی عمر دارند. در این منحنی ها رشد محصولات، بلوغ، اشباع و افول آنها نمایش داده شده است. هر مرحله نیز دارای شرایط ویژه ای است که بازاریاب موظف است نسبت به این ویژگی ها واکنش های مناسبی از خود بروز دهد. ارزیابی بازار به بازاریابان کمک می کند، نقاط قوت و ضعف شرکت را نسبت به شرایط موجود و رقبای موجود در بازار شناسایی کنند.
بازارگرمی: بازارگرمی همان تبلیغات و تشویق از طریق آگاه کردن، متقاعدسازی و ترغیب مشتریان است. خلاقیت و نوآوری و ابتکار در بازارگرمی باعث برتری در بازار رقابتی می شود.
بازارگرمی که همان تبلیغات محسوب می شود، یکی از رویکردهای مارکتینگ است.
بازارگردانی: بازارگردانی به نوعی مدیریت بازار است. مدیریتی که شامل برنامه ریزی، اجرا و کنترل امور گوناگون بازار می شود. به عبارت بهتر بازارگردانی عبارتند از تنظیم و تدوین استراتژی ها و برنامه ها، سازماندهی و اجرای تمامی مراحل معرفی محصولات شرکت به بازارها، نظارت بر عملکردهای آنها برای رسیدن به اهداف سازمان و همچنین کسب رضایت مشتریان و جامعه می باشد.
اجزای مارکتینگ
مارکتینگ، اجزای گوناگونی دارد که عبارتند از:
- توسعه محصول
- تحقیقات بازار
- بازاریابی
- تبلیغات
- برندینگ
- رسانه
- روابط عمومی
- ارتباطات
- فروش
- ارائه خدمات به مشتری
- تحلیل بازار
مارکتینگ، از اجزای متفاوتی تشکیل شده است.
مراحل موفقیت در مارکتینگ
شروع هر کاری احتیاج به یک برنامه منظم و مدون دارد. برنامه ریزی مارکتینگ، اولین مرحله بازاریابی است.
با پرسیدن سوالاتی در مورد جایگاهی که در زمان حال دارید و اینکه می خواهید به کجا برسید، موانع سر راهتان چیست و سوالاتی از این دست، درک درستی از نقاط قوت و ضعف سازمان در این زمینه به دست آورید.
پس از برنامه ریزی، بازار هدف خود را خوب شناسایی کنید. مصرف کننده و نیازهای او را درک کنید.
اگر بعد از طی این مراحل بازارهای هدف را به خوبی شناختید، زمان آن رسیده که در محصولات و خدمات خود تمایز ایجاد کنید تا بهترین موقعیت را در بازار رقابتی کسب کنید. برای این کار لازم است عمیقا در این مورد تفکر کنید و تمامی جنبه ها و ویژگی های محصولات یا خدمات خود را بسنجید. سپس تلاش کنید چیزی ارائه دهید که برای مخاطبان و مشتریان شما بیشترین جذابیت را داشته باشد.
برندسازی سازی کنید و به این وسیله مشتریان خود را مورد هدف قرار دهید. در این مرحله تبلیغات حرف اول را می زنند.همچنین طراحی مکان ارائه محصولات یا خدمات نیز بسیار مورد توجه است و در جذب مشتریان تاثیر زیادی دارد.
برندسازی از مهمترین مراحل مارکتینگ است.
مرحله آخر، قیمت محصولات و یا خدمات ارائه شده می باشد. قیمت برای مشتری و مصرف کننده اهمیت زیادی دارد. قیمت حتی در تمایل و سرخوردگی او نسبت به خرید محصولات تاثیرگذار است. قیمت یک کالا به معنای ارزش آن می باشد و نه کم بها بودن آن در بازار نشان دهنده ارزش واقعی کالا است، نه گران بودن آن باعث فروش مناسب آنها می شود. ارزش محصول باید با قیمت گذاری که بر روی انجام شده است، همخوانی و تناسب داشته باشد.
:: بازدید از این مطلب : 3
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0